مهمانی غم و شادی
بايد ميرفتم
بالِ پرواز در من روييده بود
شعر
ناگهان چيزي از من روييد
حس خوبي بود
اما من ترسيدم
بايد ميرفتم
بالِ پرواز در من روييده بود
پَر گرفتم، تنها بودم
آنجا پُر از عطر گلهاي سرخ بود
خاك نمزده حس غريبي داشت
و من خوش بودم
لحظههاي آبي رفتند و من ماندم
دلم سوخت، من سوختم
من خواب بودم
مشخصات شعر
سال تولید
:
۱٣٩۴