بهشت رویایی
مادري كه گيسوان من و نگاه او
در هم گره خورده بودند
شاعر نوجوان این اثر اهل اردبیل است.
شعر
دفتر خاطراتم را باز ميكنم
برگهاي نخستين از برابر ديدگانم ميگذرند
آه، چه خاطرهانگيز است!
آواز بلبلان
صداي پاي آب
درخشش زيبايي
بهشت چهقدر رويايي بود!
آن روزها چه شاد بودم!
چه باوقار!
همچون مادر
مادري كه گيسوان من و نگاه او
در هم گره خورده بودند
خدا هم پيش ما بود
اما حالا از آن گرهها خبري نيست
دوست دارم
برگهاي پاياني خاطراتم
باز به عقب برگردد
مشخصات شعر
سال انتشار
:
۱٣٩٠