به یاد حسین فهمیده
تو رفتي و جهان
هنوز مانده است
كه يك غنچه چگونه
پژمردگياش را
يك شَبه تجربه كرد ...
شاعر این اثر از اعضای نوجوان کانون استان لرستان است
اين روزها
بيشتر از هميشه
نبودنت را حس ميكنم
و دستهاي كوچكت را
كه خرمشهر را از ميان
آروارههاي تانك بيرون كشيد
امروز بيشتر از هميشه
ابرها دورِچشمهاي مادر حلقه بستهاند
باورت ميشود
نامت را بر پيشاني كوچه
خالكوبي كردهاند:
- شهيد حسين فهميده-
و مادر هر روز
فكر نيامدنت را از ذهن كوچه
آب و جارو ميكند.
يادش بهخير
روزهاي آخر
چهقدر به اسمت شبيه شده بودي
حسين،
اما پارهاي از تنت نماند
كه شايد نيزهاي ...
حسين جان
امروز كه نيستي
بادبادكت را بر بلندترين سرو
و عكست را بر زلالترين روز آويختهام
تو رفتي و چهقدر هوا
كه در نبودنت نفس نكشيد ...
تو رفتي و جهان
هنوز مانده است
كه يك غنچه چگونه
پژمردگياش را
يك شَبه تجربه كرد ...