رفتی و من ماندم

دسته : عاطفی
شاعر : راضیه انصاری
گروه سنی : ۱۶ تا ۱٨ سال به بالا

این شعر توسط راضیه انصاری عضو نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر باشت استان کهگیلویه و بویراحمدسروده شده است .

شعر

رفتی و ای کاش این کابوس شب هایم نبود

بی تو ماندن بعد از این و زندگی کردن چه سود


بی تو اما درکویری تشنه لب جان داده ام

تشنه ی دیدار تو درماتمی افتاده ام 


رفتی و من ماندم و بهت عمیق آرزو

رفتی و من ماندم وزخم دل بی آبرو


رفتی ومن ماندم و مهرسکوتی برلبم

درنبودت من پراز صدها سوالم درسرم


بی تو همچون مرغک زخمی اسیرم درقفس

غرق خون ،بی بال وپر،بی تاب تو در هر نفس


رفتی و غوغا به پا شد آسمان لرزش گرفت

رعدی آمد،خون غم ازدیده ام بارش گرفت


رفتی اما ازتو می پرسم چرا؟ باتوچه کردم؟

غیرآن که جان شیرینم به پایت هدیه کردم؟


غیرآنکه ناز تو خواب از دو چشمانم ربود و.

قلب من جای تو بود و خانه ی عشق تو بود


رفتی امابرنگرد دیگردلم بازیچه نیست

رفتی اما مرهم درد دلم بعد از تو کیست؟


رفتی ومن ماندم و من ،تا همیشه تا قیامت

رفتی اما بی وفا آن قلب بی مهرت سلامت

مشخصات شعر
زبان : فارسی
گونه شعری : شعر معیار و رسمی
سال تولید : ۱٣٩۶