آن بهار
بغض میکند پرندهای
روی شاخهی درخت
خیره میشود به کوه و ابر و آسمان
فکر میکند به یک بهار دور دست مهربان
فائزه رسکتی، مربی فرهنگی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قائمشهر
شعر
بغض میکند درخت:
«وقت رفتن است؟
روزها چه زود میرسند؟
ابرها چه تند میدوند؟
لحظهای بایست
دستهای خالی مرا بگیر
فکر کن
به آن بهار دور دست »
بغض میکند پرندهای
روی شاخهی درخت
خیره میشود به کوه و ابر و آسمان
فکر میکند به یک بهار دور دست مهربان.