فرشته

شاعر : مطهره ابراهیم‌پور
گروه سنی : ۱٠ تا ۱۶ سال
قالب شعر : مثنوی

....
رو به خدا کرد با گله
با غصه و بی حوصله
گفت:خدای مهربونم
تو عرش حسابی حیرونم
.....
سروده ی مطهره ابراهیم پور ، عضو نوجوان مرکز شماره 3 کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان قم

شعر

یه شب توی عرش خدا

که هست جای فرشته ها

همیشه هم پر از خروش

ملائکه به جنب و جوش

هر کسی یک کاری می کرد

دل ها رو آبیاری می کرد

یکی رکوع یکی سلام

یکی حمد و یکی قیام

تسبیح و قرآن و سجود

هیچ کسی هم بی کار نبود

ولی بین فرشته ها

یه گوشه از عرش خدا

یکی که دل شکسته بود

نشسته بود و خسته بود

سازش دلش جدایی بود

انگاری استثنایی بود

فرشته هیچکس رو ندید

بلند شد و آهی کشید

رو به خدا کرد با گله

با غصه و بی حوصله

 گفت:خدای مهربونم

تو عرش حسابی حیرونم

دلم میخواد برم سفر 

بگیرم از دنیا خبر 

فکر یه جای تازه بود 

منتظر اجازه بود 

خدای خوب و نازنین 

نگاهی کرد رو به زمین

رو به فرشته گفت یواش

غمگین و ناراحت نباش

تو خیلی مهربون بودی

مونس آسمون بودی

حالا سفر کن به زمین

انگشتره، تو باش نگین

یادت نره خیلی سری

از همه خیلی بهتری

اومد پایین و گفت خدا:

«دختر» شده اسمش حالا

مشخصات شعر
زبان : فارسی
گونه شعری : شعرهای روایی (قصه های منظوم)
سال انتشار : ۱٣٩۶
سال تولید : ۱٣٩۵