مادرم ایران بانو

مجموعه شعر سپید نوجوان (شعر دفاع مقدس )

دسته : ملی، میهنی
شاعر : معصومه مهری قهفرخی
گروه سنی : ۱۴ تا ۱٨ سال به بالا
قالب شعر : سپید

مادرم ایران بانو، دربردارنده ی 15 عنوان، تابلو، شعر برای گروه سنی :د و ه می باشد.در این اشعار به موضوعاتی از قبیل:اثرات جنگ بر بی خانمانی،آوارگی کودکان ونوجوانان/اسارت/شهادت و...پرداخته شده است.
انتشارات سدره المنتهی ( اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس )آن را در سال 1394 منتشر کرده است .

شعر

مادرم ایران بانو، دربردارنده ی 15 عنوان، تابلو، شعر برای گروه سنی :د وه می باشد.

در این اشعار به موضوعاتی از قبیل:اثرات جنگ بر بی خانمانی،آوارگی کودکان ونوجوانان/اسارت/شهادت و...پرداخته شده است.

اشعار این مجموعه با نگاهی سرشار از احساس درونی نویسنده(به عنوان کسی که در کودکی ونوجوانیش جنگ را درک نموده )به مخاطب ارائه شده ونویسنده سعی نموده است تا تاثرات قلبی خود را از آثار فجیع و زیانبار جنگ در معرض دید مخاطب قرار دهد.مهم ترین ویژگی این مجموعه جدای از اتفاقات همیشگی و رخدادهای فیزیکی جنگ،تاثیری است که بر روح وجان نویسنده برجای گذاشته وشاعر کوشیده است تا با توصیف دقیق ولحظه به لحظه ی احساسات ونگرانی ها ودلواپسی هایش،حس همذات پنداری را در مخاطب تقویت نماید وروح پاک آنها را به سمت داشتن  جهانی سرشار از صلح وآرامش سوق دهد.تاکید بر استواری ایران زمین ومردمان این اقلیم در برابر ناملایمت های جنگ،از دیگر نکات بارز اشعار این کتاب می باشد.

تابلوی دهم 

<< قفس>> را در هم بریز !

واژه ها بازیچه های انگشتان ساحرند مثل 

<< قفس >> که با یک تلنگر می شکند و با

یک چینش ظریف << سقف >> می شود .

بگذار دستانت سقف  آشیانه ی پرندگان قفسی باشد .

و من زل می زنم توی دهان مادرم 

ایران بانو

که چقدر شاعرانه 

واژه هایش را کنار هم می چیند و چقدر ساحرانه

کلمات را به بازی می گیرد و با همان تمرکز 

نامه های برادران اسیرم را مرور می کند ،

و من با این که کودکی بیش نیستم 

دور از چشم پسرک تخس همسایه 

- که سرگرم ساختن قفس های میله ای است -

مجذوب ساحرانگی انگشتانم می شوم تا 

چینش واژگان << اسارت >> و << زندان >> را در هم بریزم تا 

هر مفهومی که متولد می شود چیزی جزء 

<< رهایی >> 

جزء 

<< پریدن >> 

در یک مرداد ماه تابستانی نباشد .

**********
تابلوی آخر

مادرم ایران بانو !

وقتی هستی و تپش گرمسیری شریانهایت 

نبض جهان است ، 

مهم نیست 

که میراژ ها 

چند بار زیر پلکهای مخملین خوابت 

ویراژ دادند و 

تیراژ روزنامه های مسکوت دنیا 

هیچ تغییری نکرد

مهم نیست 

که همسایه ، هم سایه ات نبودو دنیا

برای تعبیر خوابهای خرگوشی اش 

بیشتر از دلواپسی های تو وقت گذاشت .

همین اندازه 

مهم است که 

کودکانت می دانند : 

باید باشی تا 

تپش گرمسیری شریانهایت 

نبض جهان باشد .

پس 

باش!








مشخصات شعر
زبان : فارسی
گونه شعری : شعر معیار و رسمی
سال انتشار : ۱٣٩۴