باغ ما ایران

دسته : ملی، میهنی
شاعر : یگانه آذری
گروه سنی : ٩ تا ۱٢ سال

باغ غمگین بود
دستانی می آمدندو ستاره های آسمانش را
بی اجازه می چیدند
شبش سیاه و سیاهتر شده بود
ماه را به انفرادی برده بودند

سروده عضو کودک مرکز فرهنگی هنری بن ، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان چهار محال و بختیاری است.

شعر

<< باغ غمگین بود

دستانی می آمدندو ستاره های آسمانش را

بی اجازه می چیدند

شبش سیاه و سیاهتر شده بود

ماه را به انفرادی برده بودند

روزهایش سردبود

ابرها از بس غصه داشتند

حوصله ی گریه کردن را نداشتند

باغ ،باغبان داشت

اما همیشه خواب بود

پرنده ای اگر آواز می خواند

می گفتند :هیس ساکت شو

آن وقت

شلاق می زدند

اخراج می کردند

یا در قفس زندانی می شدند

درخت ها از ترس، سایه هایشان را جمع کرده بودند

باغ غمگین و غمگینتر شد

تا اینکه

یک روز

باغبانی مهربان

که خدا را دوست داشت

به باد شعری داد تا

در گوش پرنده ها بخواند

به درخت امید داد

به ابرها گریه داد

وبه رود ،آب ،تا جاری باشد

آن وقت

صدا پرشد همه جای باغ

هیچکس نمی توانست صدا را دور کند

باغبان مهربان

دست هایش را دراز کرد

ماه را به شب داد

وخورشید را به روز

باغ

شجاع شده بود

وهمه پشت باغبان ایستاده بودند

حالا باغ ما ایران

بیدارو آباد است

خوشحال است .>>



سروده يگانه آذري عضو 10 ساله مرکز فرهنگی هنری بن ،

  کسب رتبه دوم در بخش کودک اولین جشنواره شعر و داستان طلوع  شهرستان بن است 

مشخصات شعر
زبان : فارسی
گونه شعری : شعر معیار و رسمی
سال انتشار : ۱٣٩۵