شاهزاده کوچولو
این قصه از کشور دانمارک مربوط به هجدهمین جشنوارهی بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.که در سال 1394 اجرا شده است.
شاهزاده «آن» در قصر باشکوهی زندگی میکند، پدر و مادرش (پادشاه و ملکه) نمیتوانند بر لبان او لبخندی بنشانند. پادشاه تصمیم میگیرد برای فردی که لبخندی بر لبان شاهزاده میآورد، پاداشی در نظر بگیرد. وقتی خبر اعلام میشود پسران نجار فقیر که چارلی، فیلیپس و الکس نام داشتند به قصر میروند. الکس که قلبی مهربان دارد در راه به چهار نفر کمک میکند. شمع، بشقاب و کیک هدایایی است که این چهار نفر به پاس محبت و همراهی الکس به او میدهند.در قصر، نه چارلی و نه فیلیپس نمیتوانند لبخند را بر لب شاهزاده «آن» بنشانند، اما الکس که میداند شاهزاده از چه چیزهایی بدش میآید، کیک را به او میدهد تا در بشقاب بگذارد و بخورد و به محض اینکه شمع را روشن میکند، لبخند بر لبان شاهزاده مینشیند. به این ترتیب الکس با شاهزاده ازدواج میکند و صاحب نیمی از پادشاهی میشود.