افسانه اُخُسی
روزی مرد خارکنی که به صحرا رفته بود، با دیوی روبهرو میشود. دیو از او میخواهد همراه زن و بچهاش به قصر او بروند.
اُخسی فرزند کوچک خانواده که متوجه توطئهی دیو شده است، شبها نمیخوابد و هر شب طلب چیزی را از دیو میکند. شب آخر اُخُسی دیو را برای آوردن آب با آبکش به چشمه میفرستد و با فرصتی که فراهم شده است، خود و خانوادهاش از قصر دیو فرار میکنند.
مشخصات فیلم و صوت
منبع قصه
:
قصه های شفاهی
مدت قصه گویی
:
۱۵-۱٠ دقیقه
فرمت فایل
:
صوتی و تصویری