رستم و اکوان دیو

قسمت اول

اکوان دیو در شاهنامه به هیأت گورخروحشی، گله‌های اسب کیخسرو را آسیب می رساند. رستم در نبرد با این دیو، هر بار که سوار بر رخش، به او یورش می برد، دیو ناپدید می شد. در این نبرد رستم، خسته در کنار چشمه ای به خواب می رود و در آن زمان اکوان به او می تازد و او را اسیر و از جا می‌کند و به رستم می گوید که او را به دریا افکند یا به کوهستان؟
رستم چون می داند که کار دیو واژگونه(برعکس) است، کوه را انتخاب می‌کند و «چون به آب افکنده می شود» با شنا خود را نجات می‌دهد. بعد از آن دیو را یافته با او رو به رو می شود و برای شکست او نام خدا را بر زبان می آورد تا دیو جادو به کار نبندد و سر دیو را می‌برد.

شرح فیلم و صوت

در این قسمت می شنویم:

روزی روزگاری چوپانی کنار چشمه ای استراحت می کرد.بعد از مدتی به خواب رفت و در خواب،گرگی رادید که به طرف گله حمله ور می شد.ناگهان با صدای فریاد گوسفندانش از خواب پرید و موجودی بزرگ و قوی هیکل را در میان آنها دید...!

مشخصات فیلم و صوت
قصه گو : سمیه امیری
منبع قصه : شاهنامه فردوسی
گروه سنی : ٨ تا ۱٨ سال به بالا
مدت قصه گویی : ۱٠-۵ دقیقه
موضوع قصه : اسطوره ای ، کهن ، پهلوانی
نویسنده : سمیه امیری