اهالی خیمه به‌قدری زباله سازی کرده‌اند که مرشد کلافه شده و به مبارک اعلام می‌کند دیگر حاضر نیست در یک خیمه کثیف و پر از زباله اجرا برود. خانم‌باجی به او می‌گوید کسی که زورش از همه بیشتره باید این مشکل را حل کند مرشد و کمانچه نواز به سراغ پهلوان می‌روند اما او هم اعتراف می‌کند دیو زباله نه شاخی دارد که آن را بشکند و نه زور و بازویی که با او کشتی بگیرد و تنها یک نفر می‌تواند ...