استا مرا زد
آب نخور تو، آبجى گلبهار، آزادی، آهاى بره را دزدیدن، استاد را مگیر شاگرد را بگیر، استا مرا زد، الختر، الخترو، الک دولک، اللهداد، بابا شیطونی، بابا هیزمکش، بزن بزن، بکش بکش، بنفشه، پرستن، پشتکبازی، تالون خراب، تپچو، ترکهبازی، تقلا، توپى چوبی، تیراندازی، تیر و کمان، تیر و نشانه، جِجِه، جست و خیزک، جفت و خیزک، چالهچالهای، چرخم چلنگ، چقه، چنگ و چاله، چوببازی، چوب تل، چوب معده، چوپان داش، چوچلی، حلال و حرام، حمام حمام، حیدری، خاله رورو، خرسبازی، خرمنگل، خورجین، خونه خونهبازی، دُربازی، دُرنه آپاش، دست بده قلیان بکش، دست روى سر، دو گوبه، دو هدیه بیار، دیزبازی، سبزه میدون، سرسرکبازی، سواربازی، سوارکارى و تیراندازی، سو گردم، شالبازی، سه خط، شیر و پلنگ، عثمانکی، علىداد، قایم قایمکی، قرتبازی، قصدقصدک، قلاغ پر، قلعه قلعه، قلندر، قیچى – نخودچی، قیقاج، کفش و چوب، کله بَرد، کوچوکوچو، کوکو برک، کیه کیه درمىزنه؟، گرگم به هوا، گره برفی، گشتم گشتم، گل از ما، گندم گندم، لالبازی، مرده لاش، مىکنه آیقیه، ملاملائی، موش و گربه، میخ درنا، هفت سنگ، هل هله گرگ چمبری، یک پا یک پا، یوزپلنگ بازی، ….
استا مرا زد:
1- کاغذ را به قطعههاى کوچک مىبُرند و براى هر بازیکن یکى از تکههاى کاغذ را در نظر مىگیرند.
2- فقط روى یکى از آنها مىنویسند “استا” و باقى کاغذها سفید مىماند.
3- کاغذها را درهم مىکنند و هرکس یکى از آنها را برمىدارد.
4- هیچکس نمىداند چه کسى استا شده است. استا اصلى نباید بگذارد کسى متوجه شود .
5- در زمانىکه مطمئن است کسى متوجه او نیست به یکى از بازیکنان چشمک مىزند. آن بازیکن باید کاغذ دست خود را زمین بىاندازد و بگوید: “استا مرا زد” .
6- بعد استا بهترتیب با دیگر بازیکنان هم همینکار را مىکند. وقتى همه، کاغذهاى خود را زمین انداختند، نفر آخر بازنده مىشود .
7-اگر استاد به کسى اشاره کند و او کاغذ خود را به زمین نیندازد، او هم سوخته است .
8- اگر در موقع اشاره ٔ استاد یکى از بازیکنان متوجه او شود، مىگوید: “اوستا را دیدم که دزدى مىکرد”
9- بقیه افراد مىپرسند: “چطوری؟”
10- او نشانى مىدهد و مثلاً می گوید با چشم راست یا چپ.
11- وقتى استاد شناخته شود، بازى تمام مىشود و دور دیگرى آغاز مىشود .