اتتل مامه تتل

دسته : بومی محلی
تعداد بازیکنان : گروهی
محل بازی : فضای باز
گروه سنی : ۵ تا ۱٣ سال

بازی اَتَتَلْ مامَهْ تَتَلْ بازی است که در استان کهگیلویه و بویر احمد بین بچه ها مرسوم بوده است . این بازی به عنوان یک بازی بومی محلی شناخته می شود ولی طبق شواهد این بازی در بعضی نقاط ایران با کمی تغییر بین بچه ها انجام می گرفت.
در این بازی با استفاده از یک شعر رایج کودکانه سعی شده است تا اصول دین و شرعیات به بچه آموخته شود. در واقع تجربه ای است از انتقال مفاهیم دینی با زبان کودکانه!
اجرا- دنیا نیک بخت ،آنیتا نیک بخت ،غزل نیک بخت ،مبینا نیک بخت ،ستایش نیک بخت ،غزاله نیک بخت

شرح بازی و سرگرمی

اَتَتَلْ مامَهْ تَتَلْ  

بازی اَتَتَلْ مامَهْ تَتَلْ  بازی است که در استان کهگیلویه و بویر احمد بین بچه ها مرسوم بوده است . این بازی به عنوان یک بازی بومی محلی شناخته می شود ولی طبق شواهد این بازی در بعضی نقاط ایران با کمی تغییر بین بچه ها انجام می گرفت.

در این بازی با استفاده از یک شعر رایج کودکانه سعی شده است تا اصول دین و شرعیات به بچه آموخته شود. در واقع تجربه ای است از انتقال مفاهیم دینی با زبان کودکانه!

شیوه برگزاری بازی

در این بازی چند نفر در یک ردیف کنار هم می نشینند و پاهایشان را دراز می کنند یکی چوبی به دست می گیرد و آرام به پاها می زند و روی هر پا به ترتیب قسمتی از این شعر را می خواند.

اَتَتَلْ مامَهْ تَتَلْ  

پَنْجَهْ بِزَهْ شیر و شِکَرْ (به شیر و شکر پنج انگشت خود را بزن)

هفتایْ میخ آهنی (هفتاد میخ آهنی)

زنجیر وَ پایْ اَحْمَ یِیْ (زنجیر به پای احمد)

ای اَحْمَ یولْ مُحْمَهْ یول ْ (ای احمد پسر محمد)

جون پدر 

تیشَهْ تَهْ وَرْدار وا تُوَرْ (تیشه و تبر خود را بردار)

بِرَهْ وَ جنگ شانه سر (به جنگ شانه سر برو )

ایْ شانه سر هِیْ هِیْ کِنِهْ ( این شانه سر غوغا کند)

او شانه سر هِیْ هِیْ کِنِهْ (آن شانه سر غوغا کند)

بِرَهْ مِنْ حوض توتیا (برو داخل حوض توتیا )

خِتَهْ بِشور و زیْ بیا (خودت بشور و زود بیا)

تیْ کِج (تیشه را بردار)

تی پا وَرْگِشا بالا(پایت بردار و بکش بالا)

شعر روی پای هرکس تمام شد پایش را بالا می کشد . چند بار شعر خوانده می شود تا یک نفر بماند . بعد همه با هم دستها را این طرف و آن طرف می برند و شعر

مرغ سِهْ ،خاگْ بِنِهْ ، تیْلَهْ بِنِهْ ، وِیْ چُو بِنِهْ ، وُوْ چُوْ بِنِهْ ، قُدْ قُدْ قُدْ 

(مرغ سیاه تخم بگذار ، جوجه بگذار ، اینجا بگذار ، آنجا بگذار  ، قد قد قد )

نفر آخر بازنده بازی است و شاید تعبیر این باشد که کسی است که نتوانسته بر نفس اماره غالب شود، پس بقیه برای اذیت کردنش او را قلقلک می دهند.

توضیحات بازی  

 ] در رساله ای از، یا منسوب به مرحوم فیض کاشانی (م 1090از علمای دوره صفوی، مفسر و محدث و متکلم و فقیه ) مثالی از یک شعر کودکانه آورده شده است و درآن گفته شده ،که بعضی از کلمات در ظاهر معنی خاصی ندارند اما  می توانند در حقیقت باطن معنی خاصی داشته باشد. مانند (اتتل توته تتل) که اسم بازی است که درآن نشان داده شده است که چطور پدری آن را بهانه برای انتقال مفاهیم دینی و شرعی به کودک خود کرده است. این پدر که نامش محمد و نام فرزندش احمد است، بر اساس این شعر کودکانه کوتاه، و وسیله قرار دادن آن، تلاش می کند اصول دین و فروع آن را به فرزندش آموزش دهد.

شعر در رساله چنین آمده است:

اتتل توته متل، پنجه بشیر مال و شکر، هفتاد میخ آهنی ،ژلژله پای احمدک، احمدک جان پدر،  تیشه رو بردار و تبر، برو به جنگ شانه سر، شانه سر غوغا کند، برو به حوض توتیا، خودت رو بشور زودی بیا.

البته این اشعار در جاهای مختلف با تغییراتی هم همراه است. مثل این که در بخش اول آن گاه اتتل توتل تل یا اتل توته متل ، هم گفته می شود.

به هر حال  پدر در قالب شرح این جملات توضیحی از اصول دین و شرعیات و نفس اماره و رهایی از قید آن برای فرزندش ارائه داده است. گویی کودک را با خواندن این اشعار جذب کرده و ذیل کلمات آن اشعار کودکان، آنچه را خواسته البته با ملاحظه شباهت های لفظی یا چیزی نزدیک به آن، مطالب دینی را برای فرزند توضیح داده است.

حکایت بازی 

گویند شخصی محمّد نام بود، و پسری داشت احمد نام، و آن پسر را نصیحت می نمود، به زبان کودکان  و قدر فهم و عقل  با وی حرف می زد، بنابراین آن مرد به فرزند خود گفته:

اَتَتَل تُوتَه مَتَل؛ 

در اینجا همزه حرف ندا است، و تتل منادی است؛ یعنی ای فرزند! آنچه به تو می گویم یاد گیر و بدان عمل بکن.  وباز می توان گفت

که «اتتل» متکلّم وحده باشد، یعنی می خوانم برای تو چیزی را که چون بخوانی می توانی اصول پنجگانه ی دین را بیاموزی.

و در بعضی منابع آمده است که «یا تتل توته تتل» یعنی ای پسر!  در مرغزار دنیا به خوردن و خفتن مشغول مباش که گرگ اجل در کمین است ،مثالی که برای تو آوردم بشنو! و مانند دُرّ شاهوار در گوش جان کش تا از شهد شیر و شکر بهشت بهره یابی.

پنجه بِشیر مال و شکر 

یعنی پنجه ی خود را در پنج چیز استوار کن که آن اصول دین است، تا در آن روزی که ظالمان دست خود را به دندان گیرند. پنجه تو در شیر و شکر بهشت باشد، و شیرین کام گردی. 

در این قسمت فرزند خود را بوصیت کرده  به اصول دین که مقدم است بر فروع  به همین خاطر در اینجا اصول دین که  (شیر است ) و سپس پشت آن (شکر) که فروع دین است را می آورد، و این هر دو چون شیر و شکر در هم آمیخته شده اند.

ای فرزند! اگر آنچه به تو گفتم به جای نیاوری و نافرمانی کنی:

هفتاد میخ آهنی / ژلژله پای احمدک

یعنی هفتاد میخ آهنی به معنی هفتاد  شکنجه  در پیش است .یعنی ای فرزند! چون وصیّت مرا قبول نکنی و به جا نیاوری در روز محشر  خداوند به ملائکه دستور خواهد داد که او را به غل و زنجیر بکشند و شکنجه کنند. و نیز می تواند به این معنی باشد که ای فرزند نفس اماره را به هفتاد میخ آهنی در بند کن 

احمدک جان پدر

ای عزیز پدر! در این قسمت از بسیاری محبّت که پدر نسبت به فرزند دارد در نصیحت تأکید کرده و مبالغه نمود و گفت:

تیشه رو بردار و تبر 

یعنی ای فرزند با تیشه و تبر طاعت و عبادت و دعاهای با اثر، زود نفس امّاره را خوار کن و تا وقت باقی است فرصت راغنیمت شمار و سر از خواب غفلت بردار و در اطلاعت خداوند کوتاهی مکن.

برو به جنگ شانه سر

 در این جا شانه سر به نفس تشبیه شده است و جنگ با او جهاد اکبر است. می دانیم که  نفس بر چهار قسم است: نفس اماره (نفس کفار )، نفس لوّامه (نفس مؤمنان)، نفس ملهمه (نفس اولیا)، نفس مطمئنّه (نفس انبیا).

شانه سر غوغا کند

 یعنی نفس امّاره سرکش و نافرمانی کند، و از اطاعت و عبادت تو را باز دارد .

برو به حوض توتیا خود را بشو زودی بیا

یعنی اوّل توبه و انابت کن و به آب استغفار سر و پای خود را بشوی تا آنکه خدای تعالی تو را بیامرزد و تو را از نجاست معصیت و پلیدیها و چرکها پاک گرداند، زیرا که نجاست گناه از بین نمی رود مگر به آب چشمه ی چشم؛ و در حوض توبه غسل کن زیرا که عبادت بی توبه و انابت مقبول نیست. [

بازی به گویش لری (اَتَتَلْ مامَهْ تَتَلْ ) یا ( اَتَتَلْ موری تَتَلْ   ) گفته می شود و در آن از دو شانه سر نام برده می شود .

ایْ شانه سر هِیْ هِیْ کِنِهْ

او شانه سر هِیْ هِیْ کِنِهْ

 و می توان گفت همان جنگ و جدال بین نفس اماره و نفس لوامه اس

مشخصات بازی و سرگرمی
استان : کهگیلویه و بویراحمد
شهرستان : یاسوج
میزان تحرک : کم تحرک
زمان بازی : روز ، شب
گردآورنده : طیبه نیک بخت