عمران صلاحی
طنزآوران امروز ایران (همراه با بیژن اسدی پور) - گریه در آب (مجموعه شعر)- قطاری در مه (مجموعه شعر) - ایستگاهی بین راه (مجموعه شعر)-
هفدهم (مجموعه شعر)- پنجره دن داش گلیر ( شعر ترکی )- رویاهای مرد نیلوفری(درباره زندگی و آثار سرمد کاشانی )- شاید باور نکنید (رمان-طنز)-
حالا حکایت ماست (داستان و قطعات طنز)- یک لب و هزار خنده (طنز)- گزیده ادبیات معاصر (مجموعه شعر)- آی نسیم سحری، یه دل پاره دارم چن می خری؟(مجموعه شعر)- از گلستان من ببر ورقی (طنز) - ناگاه یک نگاه (مجموعه شعر )- یاران پنهان(طنز)- ملا نصرالدین به روایت عمران صلاحی (طنز)-
هزار و یک آینه (مجموعه شعر )- اولین تپش های عاشقانه قلبم (گردآوری نامه های فروغ فرخ زاد به پرویز شاپور )- عملیات عمرانی (مجموعه طنز)-
مرا به نام کوچکم صدا بزن (مجموعه شعر به انتخاب علی محمدزاده)- گزینه اشعار طنزآمیز-خنده سازان و خنده پردازان- پیشگامان شعر معاصر ترک (ترجمه شعر ، همراه با رضا سید حسینی و جلال خسروشاهی) -موسیقی عطر گل سرخ (رمان طنز)- گفتار طرب انگیز (طنز سعدی در گلستان و بوستان کلک مرغابی (زبان بسته ها، مجموعه شعر طنز برای کودکان و نوجوانان)- تفریحات سالم (مجموعه طنز)- آن سوی نقطه چین ها...(مجموعه شعر )- سه مرد در یک قایق (داستان طنز)- در یک زمستان (مجموعه شعر)-کمال تعجب (خاطرات طنزآمیز)- کنار می رود مه (مجموعه شعر)- تاریخ شفاهی ادبیات معار ایران (گفت و گو کننده: کیوان باژن)- پشت دریچه جهان (مجموعه شعرهای منتشر نشده)- من ودا می خوانم (مجموعه شعر)- در زیر آسمان مزامیر(مجموعه شعر)- یارالی دورنا (مجموعه شعرهای ترکی)
عمران صلاحی در یکم اسفند سال ۱۳۲۵ در امیریه تهران از پدری اردبیلی و مادری مهاجر که از باکو به سمنان و سپس تهران مهاجرت کرده بودند، متولد گردید.
خود او در کتاب «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران، عمران صلاحی» نشر ثالث صفحه ۱۸ دربارهی تاریخ تولدش میگوید: «من در سال ۱۳۲۵ در تهران متولد شدهام. در محلهی امیریهی مختاری. البته آن طور که شناسنا مهام میگوید باید این اتفاق غیرمنتظره و کمی هم عجیب در اول اسفند اتفاق افتاده باشد. اما خالهی بزرگم میگفت ۱۰ تیرماه متولد شدهام.»که البته او خود بیشتر بر ۱ اسفند تأکید داشت.
صلاحی تحصیلات ابتدایی خود را در شهرهای قم ، تهران و تبریز به پایان رساند. نخستین شعر خود را در مجلهی اطلاعات کودکان به سال ۱۳۴۰ چاپ کرد. پدر خود را در همین سال از دست داد.
عمران صلاحی نوشتن را ازمجلهی توفیق و به دنبال آشنایی با پرویز شاپور در سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. سپس به سراغ پژوهش در حوزهی طنز رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب طنزآوران امروز ایران را با همکاری بیژن اسدی پور منتشر کرد که مجموعهای از طنزهای معاصر بود. او شعر جدی هم میسرود و نخستین شعر او در قالب نیمایی در مجلهی خوشه به سردبیری احمد شاملو در سال ۱۳۴۷ منتشر شد.
وی با گل آقا با نامهای مستعار ابوقراضه، بلاتکلیف، کمال تعجب، زرشک، تمشک، ابوطیاره، پیت حلبی، آب حوضی، زنبور، بچهی جوادیه، مراد محبی، جواد مخفی، راقم این سطور و… و نشریه بخارا همکاری داشت.
صلاحی سپس در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو درآمد و تا سال ۱۳۷۵ که بازنشسته شد به این همکاری ادامه داد. او همچنین سالها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما بود.
عمده شهرت صلاحی در سالهایی بود که برای مجلات روشنفکری آدینه، دنیای سخن، کارنامه به طور مرتب مطالبی با عنوان ثابت حالا حکایت ماست مینوشت و از همان زمان وی بر اساس این نوشتهها آقای حکایتی لقب گرفت و بعدها توسط انتشارات مروارید به چاپ رسید و چاپ کتاب در سال ۱۳۹۳ به نوبت چهارم رسید. از او آثاری به زبان ترکی آذربایجانی نیز در دست است.
او در سال ۱۳۵۳ با هایده وهابزاده ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای یاشار و بهارهاست.
عمران صلاحی ساعت ۴ عصر ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۸۵ با احساس درد در قفسه سینه راهی بیمارستان کسری شد و از آنجا به بیمارستان توس منتقل شد و در بخش سی سی یو بستری شد. همان شب پزشکان از بهبود وضعیت وی قطع امید کردند و سحرگاه از دنیا رفت. ساعاتی پس از درگذشت وی جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایرانی در برابر بیمارستان توس حاضر شدند.