آرش کمانگیر
این کتاب مجموعه شعری است در قالب نیمایی دربارهی آرش کمانگیر. برخی معتقدند که این منظومه به نوعی متمم شاهنامه با حماسه آفرینی آرش کمانگیر است.
ناگهان آوازی از ایرانیان برخاست/ خلق، چون دریایی آشفته به جوش آمد/ خروشان شد/ به موج افتاد و مردی چون صدف از سینه بیرون داد/ منم آرش!
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن/ ـ منم آرش، سپاهی مرد آزاده/ برای آزمون سخت دشمن/ اینک آماده!/ در این پیکار/ در این کار/ دل خلقی است در مشتم/ امید مردمی خاموش هم پشتم/ منم آرش!/ کمانداری کمان گیرم/ مرا تیر است، آتش پر/ مرا باد است، فرمانبر....
....
نظر افکند آرش سوی شهر، آرام،/ کودکان بر بام/ مادران غمگین کنار در/ مردها در راه...
کودکان ار بام ها او را صدا کردند/ مادران بفشرده گردن بندها در مشت/ همره او قدرت عشق و وفا کردند/ آرش اما هم چنان خاموش/ از شکاف دامن البرز بالا رفت...
۶٢/
آ ۵۴٧ ک