حکایت کوزه‌گر جوان

دسته : ادبیات
گروه سنی : ۱٢ تا ۱٨ سال به بالا
سال انتشار : ۱٣٧٢

در روزگار گذشته، کوزه گری بود به نام استاد فخار که درکارگاهش انواع کاسه و بشقاب و کوزه و… می ساخت و به پیله وران می فروخت. آنها هم ظرفها را به آبادیهای دور و نزدیک برده و می فروختند. ظرفهای ساخت دست او مانند یاقوت می درخشیدند و همین موضوع موجب شهرت او شده بود. یک روز،‌ استاد فخار در یکی از خمره هایش کودکی یافت. مهر آن کودک در دل استاد نشست و او را به فرزندی پذیرفت. بتدریج که کودک بزرگ می شد، هنر و مهارت کوزه گری را از پدرش می آموخت. در آن حوالی، ‌تاجر حریصی بود که می خواست با استاد فخار شریک شود. اما استاد فخار به پیشنهادهای او توجهی نشان نمی داد. با این حال، پیشنهادهای آن تاجر طماع در فرزند جوان او بی تاثیر نبود. روزی استاد به فرزندش گفت: در هر حرفه ای می توان چاق و گنده بود، مانند خمره، اما بوی سرکه و ترشی داد؛ می توان باریک و کوچک هم بود، مانند گلابدان، اما بوی عطر وگلاب داد.فرزند جوان او عمق سخنان استاد را درک نمی کرد و… .

شرح کتاب

در روزگاران گذشته کوزه گری می زیست که نامش فخار بود.استاد فخار در کارگاه کوزه گریش کاسه و بشقاب و کوزه و تنگ و گلدان و خم می ساخت و به پیله وران می فروخت. آنها هم ظرفهایی را که از استاد فخار می خریدند، بار قاطر و الاغ و گاری می کردند و به شهرها و آبادیهای دور و نزدیک می بردند و می فروختند. کار و کسب استاد فخار چنان خوب و پر رونق بود که خویش و بیگانه حسرت کار او را می خورد. ظرفهایی که استاد فخار می ساخت باعث شهرت و محبوبیتش شده بود، چون هیچ کوزه گری نمی توانست مانند او ظرفهای سفالی بسازد. ساخته های استاد فخار زبانزد خاص و عام بود و همۀ کوزه گران در شگفت بودند که چرا و چگونه ظرفهای استاد مانند یاقوت می درخشند و هیچ یک از آنان نمی تواند ظرفی به خوبی ...

مشخصات کتاب
ناشر : کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر : هاشم تقوی
زبان : فارسی
تیراژ : ٢٠٠٠٠ نسخه
نوع چاپ : رنگی
تعداد صفحات : ٣٢
نوبت چاپ : اول
نوع جلد : نرم
شابک : ۴ – ۰۴۸ – ۴۳۲ – ۹۶۴
اندازه کتاب : ١٤×٢١
دیویی : ٣ فا ٨
۶٢/
ح ٨۵ ی