شهر بیخاطره
نوید هنوز به دنیا نیامده بود که خانواده اش از این شهر رفتند و اکنون پس از ده سال دوباره به آنجا بازگشته اند؛ اما خانه ها ویران شده و کوچه ها از صدای شادی کودکان خالی است. او در این زمینهای سوخته و خانه های ویران معنای “غربت“ را می فهمد. روزی لابه لای خاکها، یک کلاه آهنی پیدا می کند و با آن به ساقه ظریف لوبیایی که در یک گلدان کاشته شکسته شده است آب می دهد. آنگاه رنگ غربت برایش تبدیل به رنگ آشنایی می شود و احساس می کند آمده است تا خانه اش را در همین خاک بسازد.
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
اکبر نیکان پور
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۶٠٠٠٠
نسخه
قطع
:
خشتی
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
۱٣٧٣
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
۱ – ۲۷۱ – ۴۳۲ – ۹۶۴
اندازه کتاب
:
٢٢×٢٢
دیویی
:
دا
٣٠٠
ش ٨۵٨ ی
٣٠٠
ش ٨۵٨ ی