آخرین سیب
امیر یکی از سیبها راکه در دفترش نقاشی شده بود پاک کرد، فقط چهارده سیب دیگر مانده بود، یعنی چهارده روز دیگر باید صبر می کرد و آن وقت پدرش از جبهه بر می گشت. آن روز کسی آمد و خبری به مادرش داد که او را غمگین و گریان کرد. از آن روز همسایه ها مرتب به خانه آنها می آمدند و … . بالاخره، در دفترش فقط یک سیب باقی مانده بود. امیر ترسید که آن را پاک کند ولی پدرش باز هم برنگردد. اما پدر همچون نسیم بهاری آمد و او را بوسید و یک سیب سرخ به دست امیر داد و… !
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
سیدمحمد فدوی
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۴۵٠٠٠
نسخه
قطع
:
خشتی
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
۱۶
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
۱ – ۵۲۸ – ۴۳۲ – ۹۶۴
اندازه کتاب
:
٢٢×٢٢
دیویی
:
دا
٣٠٠
آ ۶۴٨ ج
٣٠٠
آ ۶۴٨ ج