چرا دعوا میکنی؟
Why Are You Fighting Davy?
کتاب حاضر به کمک نقاشیهای زنده و زیبا نشان میدهد که خرگوشها هم میتوانند به جای قهر و دعوا به کمک یکدیگر موفق شده و دوستان خوبی برای هم باشند.
خرگوش های کوچولو ( نارنجی و گوش سیاه) کنار جویبار مشغول بازی بودند. آنها میخواستند یک سد محکم روی جویبار بسازند تا بتوانند در آب پشت سد قایق بازی کنند. طرح و نقشه آنها خوب بود و هر کدام از آنها کاری را بر عهده گرفتند، اما نتیجه خوب از آب در نیامد. آنها به جای اینکه بیشتر تلاش کنند با هم دعوا کردند و… .
هر کدام کار دوستش را ساده می انگارد .
نارنجی به خانه بر می گردد دنبال هم بازی است اما هم بازی خوب پیدا نمیکند به کنار جویبار برمیگردد تا خودش به تنهایی همه کارها را انجام بدهد او تلاش می کند سد بسازد ولی موفق نیست یک قایق شکسته را میبیند که آب با خودش آورده پس مسیر جویبار را میگیرد و به دنبال سازنده قایق میگردد خیلی زود به دوستش گوش سیاه میرسد که او هم تلاش میکرده تا همه کارها را به تنهایی خودش انجام دهد.
آن دو با هم دوست میشوند و به هم کمک میکنند تا قایقی محکم ساخته و پشت سدی که ساختهاند بازی می کنند و دوباره با هم دوست میشود.
۵٩٩
٣٢/
ج ٨۱۶ و