غنچه بر قالی
غنچه بر قالی "داستانی است درباره دختری تركمن و ماجرای بافتن قالیچهای كه باتمام احساس و تلاشش آن را میبافد" .صفورا "دخترك تركمن، احساس میكنداز زمانی كه گل گلدان خشك شد، پدرش دچار افسردگی شده از این رو، او برای خوشحالی پدر تصمیم میگیرد، بهرغم مخالفتهای مادر، قالیچهای با نقش غنچه گل سرخ ببافد.تنها مشكل، نبودن یك شاخه گل است تا الگوی بافت او شود . عاقبت، پدر یك شاخه گل برای صفورا میآورد و دخترك كار بافتن قالیچه را آغاز میكند .سرانجام صفورا باسختی بسیار و طی گذشت شبها و روزها، قالیچهای با نقش گل میبافد و آن را به منظور سجاده به پدرش هدیه میكند .
صفورا فکرهایش را کرده بود. تصمیم گرفته بود یک قالیچه کوچک ببافد؛ سجادهای برای پدر که نقش یک گل در زمینه سفیدش باشد. وقتی این فکر را با پدرش در میان گذاشت، او حرفی نزد، فقط دستی به سر او کشید و لبخند زد، شاید او هم مثل مادر باور نمیکرد که در تمام ترکمن صحرا کسی بتواند گلی را روی سجاده نقش کند…
چشم های صفورا سنگینی میکرد. آن قدر روی دار قالی خم شده بود و یک ریز بافته بود که مهرههای پشتش درد میکرد و دست هایش بیحس شده بود. نگران خشک شدن گل بود؛ گلی که حالا گلبرگ هایش وارفته بودند و بافتنش مشکل تر شده بود، تا اینکه ناگهان… .
کتاب حاضر داستان دیگری است از غنچههای آرزو و امید، رنج و اندوه، عشق و انتظار و هزاران سخن نگفته که با قطره قطره خون دل قالیبافان گمنام این سرزمین در طول تاریخ بر نقشهای گوناگون و شگفتانگیز قالی شکفته است.
٣٠٠
ح۵۱۵ق