آرزوی بزرگ خیلی بزرگ
بر اساس حکایتی از مثنوی مولوی
مردی از دوران کودکی آرزو داشت زبان حیوانات را بفهمد، او پس از سالها به نزد حضرت موسی (ع) رفته و از او خواست به درگاه خدا دعا کند تا آروزی او برآورده شود؛ پس از مدتی بر اثر اصرار فراوان مرد، خداوند به واسطۀ حضرت موسی (ع) به او گفت که تنها زبان خروس و سگ را خواهد فهمید. مرد بسیار شاد شد. صبح روز بعد حرفهای سگ و خروس را میشنید که از مردن اسب مرد سخن میگفتند. مرد بلافاصله اسبش را به بازار برده و فروخت. این ماجرا برای قاطر و غلام مرد نیز اتفاق افتاد. ولی پس از آن مرد شنید که مرگ آن سه موجود برای رفع مرگ وی بودهاند ولی با این کار مرد، قضا از او برگردانده نشده و فردا خواهد مرد. مرد به نزد حضرت موسی (ع) رفت و ماجرا را برای او بازگو کرد. حضرت موسی (ع) پس از شنیدن حقیقت و التماسهای مرد، برای او دعا کرد.
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
تصویرگر
:
علی شکاری
تیراژ
:
۵٠٠٠
نسخه
نوع چاپ
:
رنگی
تعداد صفحات
:
٢٨
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
٩٧٨-٩۶۴-٣٩۱-٣٩٢-٨
اندازه کتاب
:
٢۱/۵*٢٩
دیویی
:
٣فا٨
۶٢/
۶٢/