اردوگاه زمستانی
قهرمان های نوجوان داستان مثل بقیه بچههای «ساحل یوکن» درتابستان به اردوی ماهیگیری می روند و پاییز به شکار گوزن می روند، اما اتفاق هایی تلخ باعث شد تا زندگی آنها دگرگون شود.
خواهر و برادر نوجوان مثل بقیه بچههای «ساحل یوکن» زندگی میکردند. در آنجا اردوی ماهیگیری در تابستان، شکار گوزن در پاییز، رفتن به مدرسه در زمستان و تمام آنچه در روستاهای آلاسکا معمولی است، اوقات زندگی آنها را پر میکرد. اما اتفاق هایی تلخ باعث شد تا زندگی آنها دگرگون شود. آنها پدر و مادرشان را از دست دادند و نزد همسایه قدیمیشان، ناتاشا، رفتند. ناتاشا که به نسل قدیمی تعلق داشت، بدون هیچ بچهای زندگی میکرد و زندگی با او خیلی راحت نبود. اما خواهر و برادر از داستان های شگفت انگیز او همیشه لذت میبردند و به زندگی در کنار او علاقمندتر میشدند تا اینکه ناتاشا تصمیم گرفت آنها را به یک اردوگاه زمستانی با هوای پنجاه درجه زیر صفر ببرد. آنجا بود که بچهها با سختی های زندگی واقعی آشناتر شده و دریافتند که شاید بهتر باشد هرکسی چیزهای خوب زندگی قدیم و چیزهای خوب زندگی جدید را کنار هم بگذارد و راه خودش را پیدا کند. البته این همان کاری است که بیشتر مردم کردهاند، ولی شاید خودشان ندانند.
/۵۴
الف٩۶٢۱ ه