بر این اساس «شیطان» موضوعی است که در کتاب «او همنشین فرشته‌ها بود» به آن ‌پرداخته شده است. «تسلیم نشد»، «فریب‌کاری کرد»، «دار و دسته به راه انداخت»، «و شایسته مجازات شد» و «عذر نخواست» سرفصل‌های این کتاب‌اند که حکایت‌گونه و داستانی روایت شده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«در میدان زندگی می‌دویم تا زودتر برسیم، در حالی که گاهی نمی‌دانیم در چه راهی گام گذاشته و به سوی کدام مقصد می‌رویم. کتاب حاضر از مجموعه «کتاب اندیشه» در موضوع خداشناسی تلاشی است هم برای ایجاد انگیزه‌ تفکر در جهت خودشناسی و هم خداشناسی، و نیز توضیح چگونگی حرکت شایسته انسان به سوی خدا.»

.

.

فرشتگان فریاد کشیدند و به هم خیره ماندند. توقع نداشتند چنین چیزی بشنوند. «جسم بی‌جان» را از مدتی پیش دیده بودند، اما هرگز درباره‌ی او چنین تصوری نداشتند. خداوند به فرشتگانش خبر داد که می‌خواهد از این جسم بی‌جان موجودی به نام «بشر» بیافریند. تا این‌جا چیزی وجود نداشت گه برای فرشتگان شگفت‌انگیز باشد. آن‌ها هنگامی به حیرت افتادند که از خداوند فرمان گرفتند: «وقتی که او را پرداخته کردم و روح در او دمیدم، همه‌ی شما در برابرش سجده کنید.»

باورشان نمی‌شد که خداوند تا این حد برای آن آفریده‌اش ارزش قائل باشد...