داینامیلِ فوقِ محرمانه
سورنا در سزمین دایناسورها؛ ۱
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: سورنا که قهرمان بازیهای کامپیوتری است یک روز ایمیل عجیبی دریافت میکند:
پیام فوق محرمانه برای سورنای قهرمان!
سورنا باید به سرزمین دایناسورها برود تا از انقراض دایناسورها جلوگیری کند.
او باید با حوادث خطرناک روبهرو شود و با موجودات عجیب و غریب مبارزه کند. قبل از او آدمهای دیگری از نسلهای گذشته به این مأموریت رفتهاند و شکست خوردهاند، آیا سورنا هم در این مأموریت شکست میخورد یا قهرمان سرزمین دایناسورها میشود؟
بخشی از کتاب:
پیام از یک ایمیل عجیب برایم فرستاده شده بود. اگر میتوانی ترسهایت را کنار بگذاری و شبها، بدون خیس کردن رختخوابت، راحت بخوابی، اگر میتوانی صبحانهات را با یک تیرانوزاروس بخوری، ناهارت را با یک استگوزاروس و شامت را در یک رستوران دریایی با یک شونیزاروس میل، اگر میتوانی راهنمای خوبی برای دایناسورها باشی... روی شکل دایناسوری که در زیر آمده است، کلیک کن!!! اولش جا خوردم، ترسیدم، یکهو قلبم تندتند، تالاپتلوپ کرد. حس کردم چشمهای دایناسور برقی زد، شاید هم دندانهایش. خودم را عقب کشیدم، دستم را روی صورتم گذاشتم، بعد یواشیواش از لابهلای انگشتهایم به دایناسور نگاه کردم. انگار میخندید.
۱٣٠
م۴٩۴د
۱٣٩۵