چارلی و کارخانهی شکلاتسازی
charlie and the choclate factory
چارلی باکت پسر فقیری است که با پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهاش زندگی میکند. هدیه تولد هرسالش یه شکلات است. ویلی وانکا هم یک مرد مرموز و عجیب غریب است که صاحب بزرگترین و بهترین کارخونه شکلات سازی جهان است. ورود آدمها به کارخانه آقای وانکا ممنوعه. اما یک روز او تصمیم میگیرد به ۵ نفر امکان ورود و گشت و گذار در کارخونه رو بدهد.
بالاخره کارخانهی مشهور شکلاتسازی ویلی وانکا باز میشود! اما فقط پنج بچهی خوششانس اجازه دارند وارد این کارخانهی عجیب و غریب بشوند. پسر گندهای که تنها سرگرمیاش خوردن است؛ دختر لوسی که پدر و مادرش را روی انگشت میچرخاند؛ دختری که از صبح تا شب آدامس میجود؛ پسری که مثل تبهکارها هفتتیر اسباببازی میبندد و فقط عاشق تماشای تلویزین است و ... چارلی، قهرمان داستان ما؛ پسری مهربان، شجاع و راستگو که میخواهد خود را برای هیجانانگیزترین ماجرای زندگیاش آماده کند.
بخشی از اثر:
"این پیرزن و پیرمردی که میبینید، پدر و مادر آقای باکت هستند و اسمشان بابابزرگ جو و مامانبزرگ ژوزفین است.
و این پیرزن و پیرمرد، پدر و مادر خانم باکت هستند و اسمشان بابابزرگ جورج و مامانبزرگ جورجیانا است.
این آقای باکت است و این هم خانم باکت. آقا و خانم باکت یک پسر کوچک به اسم چارلی باکت دارند.
این هم چارلی است.
خوشوقتم. باز هم خوشوقتم.
چارلی هم از آشنایی با شما خوشوقت است.
تمام افراد این خانواده، هر شش بزرگسال (بشماریدشان) و چارلی باکت کوچک، با هم در کلبهای کوچک در حومهی شهری بزرگ زندگی میکنند ..."
٩۱٠
۴/