قایق کاغذی
فکر میکنید یک روزنامه تا آخرش فقط یک روزنامه میماند؟ روزنامهی نویسنده ما میتوانست روی پنجرهی آشپزخانهاش بپوسد و خیس بخورد، اما نه… روزنامهاش «ریرا» نام داشت و صاحبی هنرمند که سطر به سطر پیام مهر و دوستیاش را میفهمید. ریرا قایق شد و همهی دریاهای خیالی دنیا را گشت. او عاشق شنا کردن بود، تا اینکه یک روز پرواز را یاد گرفت…
نویسنده در کتاب قايق کاغذي، سراغ آشناترين تجربهي کودکان رفته است؛ روزنامه و ساختن قايق و موشک با آن. شخصيت داستان، از سفر خيال به سفر واقعي و پرواز ميرسد و راوي با اينکه با رفتن ريرا تکهاي از وجودش را از دست ميدهد، جلوي پروازش را نميگيرد و او را به تجربههاي نو دعوت ميکند.
کودکان و بزرگسالان با خواندن اين کتاب، جسارت تغيير و رشد را به دست ميآورند و رهايي را در اوج دلبستگي تجربه ميکنند.
ت٩٨۴ق