خيلي‌سال قبل، رودخانه‌ي تامبونان پر ازتمساح بود. هيچ‌کس جرئت نزديک شدن به اين رودخانه را نداشت؛ اما بالاخره تمساح‌ها دست از سر رودخانه برداشتند و براي هميشه از آنجا رفتند. چرا اين اتفاق افتاد؟ يک روز پيرزني شجاع براي برداشتن آب به همراه نوه‌اش به اين رودخانه رفت. او فکرش را هم نمي‌کرد که يک روز بخواهدبه تمساح‌ها کمک کند؛ اما اتفاقي افتاد که زندگي مردم روستا رابراي هميشه تغيير داد.

بخشی از اثر:

«این‌جا رودخانه‌ی آرام و زیبای تامبونان در مالزی است. آیا باورتان می‌شود زمانی این رودخانه پر از تمساح‌های وحشی بوده است؟

آیا فکرش را هم می‌کنید آرامش این رودخانه مدیون یک پیرزن باشد؟

سال‌ها پیش خشکسالی وحشتناکی به این روستا آمد.

دریاچه‌ی نزدیک روستا خشک شد و دیگر آبی برای خوردن نماند. رودخانه‌ی تامبونان نزدیک بود، اما کسی جرئت رفتن به آن‌جا را نداشت. روستایی‌ها می‌ترسیدند مبادا شکار تمساح‌ها شوند.»

ناشر در توضیح این مجموعه آورده است: «در مجموعه‌ی "داستان‌هایی برای فکر کردن" داستان‌های کلاسیک با اندیشه‌های عمیق فلسفی پیوند خورده است و خواننده به سفری شگفت‌انگیز در جهان فلسفه می‌رود. این مجموعه دربردارنده‌ی موضوعاتی مانند ذهن، روابط انسانی، جهان، تفکر و و جود است.

این اثردرپانزدهمین  دوره جشنواره کتاب رشد، آموزش و پرورش در بخش «داستان دوره ابتدایی» تشویق شده است.