اسکیپی جون
کتاب داستان یک گربه سیامی کوچولوی خیالباف را روایت میکند که در تخیلاتش به یک قهرمان تبدیل میشود و ماجراهای هیجانانگیزی را تجربه میکند.
کودک با اثر همزاد پنداری می کند و در شیرینی پیروزی این گربه کوچولو بر دزد بزرگ، آلفردوو وزوز شریک میشوند.
این کتاب تصویری جایزه بلندخوانی ای. بی. وایت ۲۰۰۴ را از آن خود کرده است.
بهترین کتاب تصویری ۲۰۰۵ به انتخاب کودکان واشنگتن و جایزهی کتابهای تصویری کفشدوزک کتابخانه دولتی همشایر را بدست آورده است.
بخشی از اثر:
مامان «اسکیپیجون » بهش میگه اون باید شبیه بقیهی گربهها باشه. اما «اسکیپیجون جونز» یه گربهی معمولی نیست. اون یه قهرمانه و میتونه به خیلیهای دیگه کمک کنه. کافیه پاش رو از توی دنیای خودش بذاره بیرون. همین!
مادر «اسکیپیجون » فکر میکند او باید شبیه همهی گربههای محترم «سیامی» باشد.اما «اسکیپیجون » یک گربهی معمولی نیست! او یک قهرمان است، با شنل و یک شمشیر تیز!
اسکیپی یک گربه سیامی کوچولو با گوشهای بزرگ است. او دوست دارد گاهی چیزی باشد غیر از یک گربه سیامی.
الان هم مدتی است که مادرش هر روز او را در لانهی پرندگان پیدا میکند. سرانجام مادر او را به عنوان تنبیه به اتاقش میفرستد. اما اسکیپی جون با دیدن تصویر گوشهای بزرگش در آینه، دوباره خیالبافی را شروع میکند و این بار خود را یک سگ چیواوا تصور میکند. او با زدن یک نقاب و سوار شدن بر اسب چوبیاش تبدیل به اسکیپیتو، شمشیرزن بزرگ میشود و با پا گذاشتن توی کمدش خود را وسط بیابانی در مکزیک قدیم پیدا میکند. هنوز چیزی از سفرش شروع نشده است که دار و دست اسرارآمیز چی واواها توی گرد و غبار پیدا میشود و از شمشیرزن بزرگ میخواهند که آنها را از شر آلفردوو وزوز، دزد لوبیاهایشان نجات دهد.