به دنبال دماغ خیس
قصههای غرب وحشی ۱
«به دنبال دماغ خیس» اولین داستان از مجموعه قصه های طنز غرب وحشی درباره گربه ی گاوداری است که نوه اش «دماغ خیس» را بیست و دو سال قبل گم کرده است. او به اتفاق نوه ی دیگرش ـ خواهر دماغ خیس ـ به شهر چوبی در سرزمین غرب وحشی می روند و از کلانتر برای پیدا کردن نوه اش کمک می خواهد. مادر بزرگ کلانتر که یک سابقه دار حرفه ای است با شنیدن این ماجرا نزد دزدی به نام مچاله می رود تا با کمک او بتوانند از گربه گاودار پول حسابی بگیرند، آنها نقشهایی طرح می کنند که بر اساس آن نوه ی مچاله را به جای دماغ خیس به گربه ی گاودار معرفی می کنند. در پی آن، ماجراهایی روی می دهد که شرح آن در کتاب آمده است.
«به دنبال دماغ خیس» اولین تجربه شهرام شفیعی در مجموعه «قصههای غرب وحشی» است که با تصویرگری رضا مکتبی همراه شده است؛ قصههایی که تمام ویژگیهای دنیای وسترن را از قبیل گاو چرانها، سرقت، تیراندازی، تقابل خیر و شر و تصاحب زمین به تصویر میکشد. به جز کلانتر که شخصیت اصلی داستانهای اوست، دیگر شخصیتهای ثابت قصههای شفیعی عبارتند ازپروفسور (کلانتر بازنشستهای که هنوز توی ننوی زمان بچگیاش میخوابد)، مادربزرگ کلانتر (محکوم به حبس ابد افتخاری به خاطر یک عمر خلافکاری)، فرفره (اسب تیزروی کلانتر که میتواند در جا روی یک پا دور بزند)، قوز بزرگ (ثروتمندترین گربه شهر و مالک مؤسسه خدمات کفن و دفن) و برادرش قوز کوچک. شفیعی در اولین داستانش، موضوع گم شدن نوه یک گاودار ثروتمند و ماموریت کلانتر برای پیدا کردن او را دستمایه کارش قرار داده است. ماجرایی که با ورود مادربزرگ به طمع سرکیسه کردن پیرمرد گاودار و همکاری او با راهزنها برای پیدا کردن یک نوه تقلبی، به گرهافکنی و گرهگشاییهای طنازانهای منجر میشود. «به دنبال دماغ خیس» به عنوان کتاب اول از مجموعه «قصههای غرب وحشی»، نشانگر سبک و سیاق نویسنده در پرداخت قصهای کمیک، بهکارگیری شوخیهای چند لایه و عمیق و نوع نگاه هوشمندانه و غیرسطحی او به طنز است.
۶٢/