راست میگویم، داشتم نقش دیو را بازی میکردم! داستان دیو و دلبر از زبان دیو
جادوگر، شاهزادهی بد اخلاق را به دیو تبدیل میکند. دلبر دختری است که با پدرش زندگی میکند. پدر دلبر ناخواسته وارد خانه دیو میشود و آنجا گرفتار میشودد. دیو پیرمرد را زندانی میکند ولی دلبر برای نجات پدر، قبول میکند ولی دلبر برای نجات پدر، قبول میکند در آن خانه و با دیو بماند. کم کم رفتار دلبر روی دیو تاثیر میگذارد.
شرح
کتاب
بخشی از اثر:
چه خوب، هنوز هم میتوانم این صداها را از خودم دربیاورم! شاید قیافهام دیگر شبیه دیو نباشد، اما هنوز هم میتوانم نقشش را بازی کنم. متوجه شدید که کلمه «نقش» را بهکار بردم؟
نقش بازی کردن، زندگیام را زیر و رو کرد. مرا توی دردسر انداخت. از دردسر نجاتم داد.
حتی باعث شد به دختر رویاهایم برسم!
مشخصات کتاب
ناشر
:
انتشارات گیسا
تصویرگر
:
کریستین برناردینی
زبان
:
فارسی
مترجم
:
محبوبه نجفخانی
تیراژ
:
۱٠٠٠
صفحه
قطع
:
رحلی
تعداد صفحات
:
٢۴
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
ویراستار
:
معصومه اکبری
دیویی
:
٣٩٨
/٢
/٢