پیشگویی سپیدهدم
دشت پارسوا٢
وقتی چشم باز کرد، در تابوت وحشت بود و این بار تنها نبود. ویگرات را محکم توی مشت داشت و سرش را روی دامان زنی گذاشته بود که چهرهای آشنا، گیسوانی مجعد و بلند، چشمانی به سبزی برگ درختان و لبهایی ظریف و کوچک داشت. زن یک دستش را روی گونهی او گذاشته بود و دست دیگرش را روی قبضهی شمشیر بلندِ برگِ انگورنشانی که بر کمر داشت، قفل کرده بود...
مشخصات کتاب
ناشر
:
افق
زبان
:
فارسی
قطع
:
رقعی
نوع چاپ
:
مشکی
تعداد صفحات
:
۴٢۴
نوبت چاپ
:
اول
نوع جلد
:
نرم
شابک
:
٨- ۱۴۶- ٣۵٣- ۶٠٠- ٩٧٨