موش مترو
The Subway Mouse
نیب، موش کوچولو، آن پایین در زیر زمین ایستگاه متروی شهری زندگی میکند. موشها این ایستگاه را شیرینی باران مینامند. روزها، قطارها غرشکنان میگذرند و شبها، موشهای پیر قصههایی از سرزمین افسانهای "پایان تونل" برای بقیه تعریف میکنند؛ سرزمینی که هوایش دلپذیر است و لانههایش گرم و نرم. از طرفی هیولاهای ترسناک موشخوار نیز در آن سرزمین پرسه میزنند.
روزی نیب راهی سفر میشود تا آن سرزمین را بیابد. او در طول این سفر، با خطرهایی مواجه میشود، دوستی پیدا میکند و جایی را کشف میکند شگفتانگیزتر از تمام چیزهایی که در رویاهای خود دیده است.
بخشی از اثر:
«در سکوت شب، موش های پیر قصه می گفتند:قصه هایی درباره ی آخر تونل:
«آخر تونل دنیایی خطرناک، بدون سقف و پر از هیولاهای موش خوار، اما زیبا و با آب وهوایی عالی،
آن جا یک موش شجاع می تواند خوش مزه ترین غذا و گرم ونرم ترین لانه را داشته باشد .»
۵٩٩
٣٢/
ر٩۴۶م۱٣٨۶