جشن تولد گل آلود
ر این کتاب شخصیتهای یکسانی در همه قصهها وجود دارد و ماجرای 4 دختر 14 ساله را بیان میکند که برای تحصیل به سمنان رفتهاند. ماجرای این داستان در دوران پهلوی اتفاق میافتد و این دختران به دلیل کمبود امکانات و بدی آب و هوا در شهرشان مجبور میشوند برای ادامه تحصیل راهی سمنان شوند و برایشان ماجراهایی در خانه استیجاری آن شهر رخ میدهد. در واقع این کتاب داستان زندگی شخصی خودم است. با اینکه ماجرای این کتاب کاملاً رئال و واقعی است اما رگههای طنز بسیار زیادی در آن وجود دارد که میتواند نوجوانان را به خواندن آن ترغیب کند.
با وحشت از خواب پریدم و سرجایم نشستم. خدا را شکر. توی اتاق خودمان بودم. امتحان نداشتم. عفت خانم هم آن دور و بر نبود. دوباره با خیالی راحت خوابیدم.
با صدایی عجیب و غریب چشمهایم را باز کردم. هوا گرگ ومیش بود. کسی آه و ناله میکرد. شاید عفت خانم مرده بود. همان کسی که آ و ناله می کرد. فحش داد و نفرین کرد. پس عفت خانم نمرده بود. طیبه گفت: «عمه جان عفت است!»
۶٢/
ج ۴٧٣ خ