افسانه و شب طولانی
پدر افسانه به مسافرت میرود. اما افسانه در آن شب بهیادش میآید که کارهای زیادی باید انجام دهد. تشویش تمام کردن لباسِ پدربزرگ و امتحانِ دو روز آینده و... آن شب را طولانیتر از همیشه میکند.
شرح
کتاب
افسانه رفت و از مادر که مشغول خیاطی شده بود سراغگلدان را گرفت، مادر گفت: «کنار باغچه را نگاه کردی؟»
ـ بله، گلدان خالی پیدا نکردم.
مادر کمی فکر کرد و بعد گفت: «به نظرم، یکی دو تا توی آب انبار داشته باشیم. اگر آن جا هم نباشد حتما خیلی وقت پیش، آن ها را هم پدربزرگ برداشته و گل تویشان گذاشته، حالا برو خوب نگاه کن!«
با شنیدن اسم آب انبار، ناخودآگاه موهای تن افسانه سیخ شد و نزدیک بود که از خیر گلدان بگذرد. اما هر چه بود قول داده بود و حالا اگر گلدانی آن جا بود، باید می رفت و آن را برمی داشت....
مشخصات کتاب
ناشر
:
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
زبان
:
فارسی
تیراژ
:
۵٠٠٠
نسخه
قطع
:
رقعی
نوع چاپ
:
مشکی
تعداد صفحات
:
٣٩
شابک
:
۴ ـ ٠٣۴٨ ـ ٠۱ ـ ۶٠٠ ـ ٩٧٨
اندازه کتاب
:
٢۱ * ۱۴
دیویی
:
س فا ٨
٢۶/
الف ٧۵۵ س
٢۶/
الف ٧۵۵ س
توضیحات سال انتشار
:
این کتاب برای اولین بار در سال ۱٣٧٣ به چاپ رسیده و به مناسبت پنجاهمین سال تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱٣۴٩ با ویرایش جدید منتشر شده است.