از صفحه تا صحنه
تأملی بر نقش شعر در تئاتر کودک و نوجوان
مقدمه
در نمایشهای کودکان و نوجوانان اکثر اوقات از شعر (و اغلب به همراه موسیقی) استفاده میشود. تا آنجا که میتوان گفت، در این آثار شعر عنصری بسیار مهم و از ارکان سازندهی نمایش به شمار میرود. از نمایشهایی که در آنها گاه و بیگاه از ترانه برای ایجاد تنوع در روند قصه استفاده میشود، تا نمایشهایی که کاملاً به صورت موسیقایی و ریتمیک نوشته و اجرا میشوند، شعر در طیف وسیعی از کاربردها ظاهر میشود. اما تا به حال، چنانکه باید و شاید در مورد کمّ و کیف شعر در نمایش بحث نشده است. با در نظر گرفتن این مهم، در این نوشتار موضوع شعر را در نمایشهای کودکان و نوجوانان بررسی میکنیم.
این بررسی بیش از آنکه به هستی شعر در نمایش کودک بپردازد، به چیستی آن میپردازد. انجام پژوهشی از نوع نخست، نیازمند مطالعهی گستردهی اشعار نوشته شده برای نمایش است؛ امری که انجام آن چندان سهل نیست. چرا که در بخش عمدهای از نمایشنامههای منتشره در این حوزه، تصنیف شعر به مرحلهی اجرا محول شده و عملاً مقولهای مرتبط با کارگردانی اثر به حساب آمده است. حتی در مواردی که نمایشنامهها از قبل با شعر همراه هستند، به کرات ملاحظه شده که در مرحلهی اجرا، کارگردان اشعار موجود را بازبینی کرده یا تغییر داده است.
در این بحث، فرضیهمحوری ما این است که شعر، صرف نظر از برخی تأثیرات و کاربردهای اجرایی - که در جای خود به آنها اشاره خواهیم کرد- در تئاتر کودک و نوجوان از مقولهی کلام پرسوناژهاست. در نتیجه، باید بخش عمدهای از ویژگیهایی را که برای گفتار پرسوناژها در نظر میگیریم، در اشعار یا ترانههای تصنیف شده برای نمایش نیز منعکس ببینیم. در واقع، این فرضیه از یک فرضیهی کلیتر ناشی میشود که طبق آن تمامی عناصر سازندهی یک اثر نمایشی باید نقشی کنشگرانه داشته باشند و وجودشان برای پیشبرد نمایش، ضروری و بلکه حیاتی باشد.
به این ترتیب، به نظر میرسد که قبل از پرداختن به موضوع اصلی، لازم است در خصوص یکی از واژگان یا اصطلاحات کلیدی این بحث، یعنی مفهوم کنشگری توضیح دهیم. همچنان که بعداً در مورد مفهوم کلیدی دیگر آن یعنی مفهوم شعر نیز توضیح مفصلی خواهیم داد.
کنش عنصری بنیانی و سازندهی درام به شمار میرود و به «عمل پیامددار» گفته میشود. از این منظر، هر چیزی که در روند خلق درام تأثیر گذارده و غیرقابل حذف باشد، واجد نقش کنشگرانه به حساب میآید. در درام کلاسیک، پرسوناژ کسی است که رویدادها و وقایع قصه (پیرنگ) را شکل میدهد، اما در درام مدرن هر چیز دیگری نیز میتواند موجب تأثیر مشابهی شود: زمان، مکان و... در درون قصه یا حتی عناصری در بیرون آن مثل مشارکت تماشاگران، موسیقی و...
به این ترتیب، از نظر ما، اشعار مورد استفاده در یک اثر نمایشی نیز باید همچون سایر عناصر آن کیفیتی کنشگرانه داشته باشند و در این نوشتار ویژگیهای تحقق این نقش کنشگرانه را بررسی میکنیم. در ابتدا، پس از توضیحی در خصوص ماهیت شعر و زبان شاعرانه، به بررسی عناصر عمومی سازندهی یک شعر بهطور کلی و یک شعر کودک بهطور اختصاصی میپردازیم؛ آنگاه ویژگیهای عمومی اشعار مورد استفاده در یک اثر نمایشی را بررسی میکنیم و در پایان، به عنوان یک نمونهی خاص، نقش و کارکرد شعر را در نمایشنامهی «مرد زنجبیلی»، اثر دیوید وود تجزیه و تحلیل مینماییم. ارائهی یک نمونهی ایرانی، به دلیلی که پیشتر ذکر شد، کار دشواری است.