ذهن و گزارههای عاطفی
دانش روانشناسی معاصر، بر این واقعیت شگفت که فعالیتهای تجریدی ذهن و شبکهی استدلالی و استنتاجی آن با سلامت زبان ارتباط تام و تمام دارد، پای میفشارد. به باور روانشناسان، زبان یکی از فعالیتهای عالی ذهن است و ساختار هدفمند و فرآیند شناخت آدمی در چارچوب ارتباط ذهن و زبان قابل تبیین است. در این فرآیند، تنها گزارههای منطقی و استنتاجی و صریح نیستند که ارزش شناختی دارند، بلکه گزارههای عاطفی که در لایههای در هم تنیدهی زبان هویت ممتاز، متمایز و ناپیدایی دارند نیز، نقش ویژه و فراتری ایفا میکنند و انسان را در کشف ساحتهایی فراتر از آنچه که در افقهای آشکار و پیرامون او میگذرد، راهنما هستند.
در تفسیر و تحلیل یگانگی ذهن و زبان شاعر باید گفت، اگر ذهن به عنوان ظرف تجربهی شناختی و نهاد تکوین گزارههای منطقی اهمیت دارد، زبان کلیدی است برای گشودن رمزوارگیهای ذهن. کلیدی که برای تحلیل لایههای ناپیدایی که در ساحت ساختار معناآفرینی منطقی و عاطفی امکان هویدا شدن ندارد و قابل تحلیل نیست، نقش و اهمیت ممتازی دارد. چرا که ذهن و آنچه که در آن میگذرد، نامرئی است و با معیارهای عینی تعریف شدنی نیست. تنها در بلوغ و کمال زبان است که میتوان آن را آشکار کرد.و...