داستان سرایی چرا؟
مجله روشنان -دفتر ششم
این مقاله در دفترششم مجله روشنان- صفحه 79 تا85 چاپ شده است.
متن مقاله را در نسخه (pdf ) مشاهده کنید
در ابتدا مایلم تجربه ای را مطرح کنم که سرچشمه جریان گسترش کارگاههای نویسندگی درفرانسه بوده است: یعنی تجربه خانم اِلیزابِت بینگ
الیزابت بینگ در مؤسسهای آموزشی درمانی، مسئولیت نوجوانانی را به عهده داشت که دچاراختلالات شخصیتی بودند. در میان تمرینهایی که به منظور بازگرداندن این بچه ها به کی روند تحصیلی نسبتاً عادی، ناامیدانه به آنها تحمیل می شد، تمرین های انشائی بود با موضوع آزاد؛ اما این تمرینها برای بچه ها شکنجه ای واقعی بود. الیزابت بینگ می گوید: چطور می توانستند آزادانه بنویسند، در صورتی که خود برخاسته از یک جامعه و نظام آموزشی اي بودند که آنها را به شکل های کلیشه ای نگارش آغشته کرده بود؟ بچه ها اسیر این کلیشه ها بودند. در نتيجه این جلسات نویسندگی همانقدر برای آموزگار دشوار بود که برای بچه ها. الیزابت بینگ خود اذعان داشت که صرف نظر از خشمش در مقابل رفتارهای اغلب مهارناشدنی این نوجوانان، چقدر حوصله خودش هم سرمی رفت و چگونه عشقش به تدریس خدشه دار می شد؛ تا اینکه روزی در اثر فکری الها م بخش تصمیم گرفت روشی (انحرافی ) را در پیش گیرد و از متون ادبی و اساطیر برای
انگیزه بخشیدن به نوشتنشان استفاده کند، تا بتوانند از بند قالبهای کلیشه ای رها شوند و با خود و با جنبه های (نفرین شده ) یا مقدس درون خودشان، ارتباطی مجدد بر قرار کنند.