بررسی مفاهیم خداشناسی و آفرینش در آثار عرفان نظرآهاری
"آغاز وپایان دین، خداشناسی است" (استاد مطهری)
خداوند به منزله سرچشمه هستی، تفکر بر انگیزترین موضوع ذهن بشر و عمدهترین مشغولیت فکری اوست (اسکندری، 1386: 1).یکی از مضامینی که در شعر کودک ونوجوان نقش محوری دارد، بیان نعمتها وبرشمردن آفریده های خداونداست که خود راهی برای خداشناسی است.درواقع بهترین راه شناخت آفریدگار،شناخت مخلوقات اوست.هنگامی که کسی از تجربه دینی یا مذهبی خود سخن میگوید، در واقع از آنچه که از مفهوم خدا برای وی حاصل شده است، میگوید. پس اساساً موضوع خدا و موجودیت او از محوریترین موضوعاتی است که اندیشه بشر را همواره به خود مشغول داشته، اندیشهای که با رشد فکری انسان در مقاطع مختلف سنی، صورتی متفاوت به خود میگیرد وتا پایان عمر نیز از صفحه ذهن او دور نمیشود (احمدپوریان، 1390: 78). حرف زدن در باره خدا از این جهت حائز اهمیت است که میتواند بهترین راه برآوردن مهترین نیازهای کودکان باشد، زیرا آنان بیش از بزرگ سالان خود را نیازمند تکیهگاه قوی و مهربان میبینند به همین دلیل موضوع خدا حساسترین و مهمترین مفهومی است که باید به کودک آموزش داد و سوالهای ذهنی او را درباره آن پاسخ گفت. به طور مثال: مفهوم خداوند که در سالهای کودکی به صورت پدری توانا و دانا و مهربان در نظر کودک بوده در دوران نوجوانی به صورت برترین وجود بیهمتا در ذهن نوجوان جای میگیرد و همین ذهنیت میتواند در اثر خواندن کتابهای شعر و داستان به آنها تفهیم شود. از آن جایی که دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا میتوانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیدهای چون خدا صحبت کنند این سوال مطرح است که آیا میتوان بچهها را با مفاهیمی چون خدا و آفرینش و هستی آشنا کرد؟ در پاسخ میتوان اشاره به این امر مهم نمود که کودکان از نخستین سالهای زندگی به شعر و داستان علاقهمند میشوند و قصهها میتوانند به مخاطب خود در شناخت خویش و جهان اطراف و آفرینندهی جهان یاری رسانند. از این رو، ادبیات داستانی بار تعلیمی گران سنگی را بر دوش میکشد. بنابراین قصهها و حتی شعرها نباید تنها به منزله سرگرمی در نظرگرفته شوند، بلکه یکی از بهترین راهها و شیوههای صحبت کردن با کودکان و نوجوانان درباره خدا و مفاهیم دینی پاسخ دادن به پرسشهای بیپایان آنها و تا حدودی انتقال برخی از آموزههای دینی و مذهبی هستند و از آن بین مفهوم خداوند، به عنوان اصلیترین و در عین حال انتزاعیترین مفاهیم در نظر آنهاست زیرا در سراسر زندگی با آن ارتباط دارند و به زمان معینی محدود نمیشود (علیق، 1389: 127). پس بهترین راه انتقال مفاهیم دینی و مذهبی برای برآورده کردن نیازهای کودکان و نوجوان حرف زدن درباره خداوخداشناسی است زیرا آنان خود را نیازمند به تکیه گاه قوی و مهربان میبینند که قادر است همه آرزوهای آنها را برآورده است (رجبی، 1385: 54).
بنابراین ادبیات کودک و نوجوان نقش مهمی در این راستا دارد واز آن جایی که در جوامع اسلامی به تربیت دینی کودکان و نوجوانان اهمیت داده میشود وبه تجلی ادبیات دینی در اندیشههای کودکان و نوجوانان توجه میشود، بنابرین باید میزان تاثیر نویسندگان وشاعران را در این راستا بررسی نمود. اینکه تا چه اندازه موفق به انتقال مفاهیم زیبای خداشناسی و آفرینش بودهاند ورسالت مهم خود را چگونه انجام دادهاند؟ ولی از آن جایی که کاربرد این گونه مفاهیم در ادبیات کودک و نوجوان از جنس ملموس نیست و درک آنان برای این گروه سنی دشوار است، و همچنین مبحث خداشناسی و آفرینش برای کودکان و نوجوانان همواره در معرض آفتها و آسیبهایی اشکار و نهان بوده است که میتواند ادبیات را خدشه دار کند. پس ادبیات به ویژه ادبیات دینی جنبه هدایتگری دارد و اینکه چه کسانی این آموزهها و مفاهیم را به مخاطبین انتقال میدهند بسیار مهم است. زیرا وقتی کودکان و نوجوانان وجود خدا وآفریدههایش را از طریق مطالعه شعر و داستان درک کنند به درکی عمیقتر خواهند رسید.